154
شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۴۶ ق.ظ
شدیدا دپرس میشم جدیدا
برای چند لحظه یا چند ساعت شدیدا بهم میریزم و فکر انصراف و خودکشی و هزاران کار دیگه میاد به سرم
ولی باز یه مدت که میگذره پشیمون میشم و میشم مثل قبل
ساعت 4.30 بود که حسین اومد توی نماز خونه باهاش مشغول صحبت شدم
چقدر خوشم میاد از روحیه این بشر و چقدر دوست داشتنیه این نگاهش به زندگی و دانشگاه
میگفت درسام همشون خیلی قشنگن و خیلی باهاش حال میکنم
وقتی داشت درساشو توصیف میکرد با خودم گفتم درسای من که خیلی اسون تره
چرا اینقدر خودم و خانوادمو اذیت میکنم
چرا یه بار مثل مرد نمیچسبم به درسا و زندگی
باید امیدوار باشم
امید
امید
امید
۹۶/۰۸/۲۷