busymind

busymind
بایگانی

۱۷ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

#خود_شناسی

فرض کن از لحاظ مالی کاملا تامین باشی.به صورت نامحدود
بعد کفه ی هرمِ مازلو هم برات کاملا اوکی باشه شامل غذای خوب و مسکن و لباس و غریضه ی جنسی
کلا درگیری عشقی و مالی نداری!
حالا چیکار میکنی؟دوست داری چه کاری انجام بدی؟
۷ نظر ۳۰ آذر ۹۷ ، ۲۰:۳۱
BusyMind
به این فکر کردی که تهش ما خودمونیم با انتخاب های خودمون؟
هر کسی یه دنیایی داره برای خودش.منظورم این نیست که توی ذهن خودش یه دنیا داره،اون درست ولی همین دنیایی واحدی که میبینیم برا هرکس یه جوری هست...هرکس یه مدلی میبیندش
این همه آدم دارن زندگی....میخوابن ،بیدار میشن،میخوابن ،بیدار میشن،میخوابن ،بیدار میشن.....
این وسط یه سری تصمیم میگیرن یا عملی میشه یا نه
میخوایم به چی برسیم؟
کسی هست که مطمین باشه چی میخواد؟
کسی هست مطمین باشه به یه چیزی که میخواد اگه رسید دیگه تمومه؟دیگه خواسته ای نداره؟
چرا فکر میکنم اکثر آدما پوچن...خواسته هاشون چرنده...اهدافشون مضحکه!
چرا نمیتونم پوچ نباشم؟...چرا خواسته ی مشخصی ندارم؟...چرا اهدافم مضحک هست؟؟
۱ نظر ۲۸ آذر ۹۷ ، ۰۳:۳۸
BusyMind
داشته هامو که توی این دنیا نگاه میکنم...اونایی که واقعا موندنی هستن و واقعی...اولین چیزی که به ذهنم میرسه مادرم هست
خاطراتی که از بچگی یادمه فقط مهر ومحبتش هست و پشتیبانی ازم
بابام سخت گیر بود وتنها پناهگاه من مادرم بود
دبستانی بودم و توی مدرسه فحش جدیدی یاد گرفته بودم:) توی خونه به کار بردم و مامانم فلفل ریخت رو زبونم:)
خلاصه در طول این سالها من فقط ناامیدش کردم...هر چند حقیقتا هیچ توقعی نداره ازم.هیچی ولی همون چیزهایی هم میخواسته و برای خودمم بوده و بهشون نرسیدم بازم کوچکترین تغییری نکرده
ولی جالبه دیواری کوتاه تر از مادرم برام وجود نداره...وقتی زنگ میزنه و خوابم صدامو خسته تر و خواب آلود تر هم میکنم و میگم بعدا زنگ میزنم ولی برا بقیه اینطور نمیشه که نشون از حماقتم هست
یا وقتی توی جمع نشستم و زنگ میزنه جواب سربالا میدم و میپیچونم ولی اگه کس دیگه ای باشه میرم یه جای خلوت و صحبت میکنم و بازم نشون از حماقتم هست
جالبه هر جایی گیر میکنم و دیگه به بن بست میرسم تنها راه حل مادرم هست چه موضوع مالی باشه چه عاطفی یا هر چیز دیگه
هر دفعه که میرم خونه میدونم که صدرصد قرمه سبزی پخته:)
حقیقتا وقتی به طور دقیق نگاه میکنم یه دلیل برای ادامه این زندگی تلخ باشه مادرم هست ولی قدرشو نمیدونم
مفید ترین کاری که بخوام تا آخر عمرم بکنم اینه که قدرشو بدونم جوری که بفهمه به حماقت این 22سال گذشته ام پی بردم
۱ نظر ۲۷ آذر ۹۷ ، ۰۲:۲۸
BusyMind
دنبال یکی از اساتید بودم برای هماهنگی پروژه.از پشت در گفت دنبال کی میگردی؟گفتم آقای فلانی
و بعد 4 نفری که همرام بودن همگی گفتن باید میگفتی دکتر فلانی و اینی که گفتی بی احترامی بود
خیلی دوست دارم بدونم واقعا نظر خودِ استاد چی هست؟!
من که متنفر هستم از گذاشتن القاب قبل از اسم آدما
۱ نظر ۲۲ آذر ۹۷ ، ۰۱:۵۸
BusyMind

‏یک جام پر از شراب دستت باشد

تا حالِ منِ خراب دستت باشد


این چند هزارمین شب بی‌خوابی‌ست

ای عشق فقط حساب دستت باشد

ای عشق فقط حساب دستت باشد

ای عشق فقط حساب دستت باشد

ای عشق فقط حساب دستت باشد

ای عشق فقط حساب دستت باشد

ای عشق فقط حساب دستت باشد

ای عشق...


‎#جلیل_صفربیگی

‎#ذکر_شب

۰ نظر ۱۹ آذر ۹۷ ، ۰۳:۴۶
BusyMind