179
امشب هم اتاقیم ماجرای جالبی رو تعریف کرد
استاد درس عمومیشون اومده سر کلاس و ظاهرا سن زیادی هم داشته
گفته من سال 67 رییس بیمارستان روانی ها بودم.اونموقع هفده سال سابقه کار داشتم.یه روز یه جوون اومده اونجا استخدام شده و مدرک تحصیلاتی دانشگاهی داشته و بعد یه مدت بخاطر همین مدرک شده رییس بیمارستان و این بنده خدا شده معاونش
میگه سر یه موضوعاتی اختلاف نظر داشتیم که یه روز این جوون تحصیل کرده به این بنده خدا میگه شما به اندازه مدرکت نظر بده و حسابی میخوره توی پرش.استعفا میده از بیمارستان و میشینه میخونه و مدرک دیپلمو میگیره و کنکور میده و پرستاری تهران قبول میشه ولی انتقالی میگیره به شهرش و در کنار کار درسشم میخونه و بعد ارشد و دکترا مدیریت میخونه و میشه رییس خفن ترین بیمارستان شهر......
خلاصه الان میگه دوست دارم اون بنده خدا رو ببینم و پاهاشو ببوسم بخاطر حرفی که بهم زده
زندگی گاهی اوقات خیلی عجیب تغییر میکنه