به حس هات اعتماد کن
نیازی نیست بری به خونه sa
اونم قطعا تعارفی نمیزنه
همینم که گفت برای وسایلش بود
پس حواست باشه خواسته هات بیشتر از توان آدما نشه که بگا نری!
به حس هات اعتماد کن
نیازی نیست بری به خونه sa
اونم قطعا تعارفی نمیزنه
همینم که گفت برای وسایلش بود
پس حواست باشه خواسته هات بیشتر از توان آدما نشه که بگا نری!
چند روز پیش f گفت کاش زودتر محل شرکت عوض بشه تا S از اینجا بره و دیگه مفت نخوره و نخوابه
غیرمستقیم به خودم گرفتم
امروز هم بحث غذا شد گفت هر روز غذا زیاد میاد و زیاد میزاره
بدم میاد ازش.آدم عوضی نیست ولی حس عوضی بودن میده.
باید بتونم باهاش بهتر ارتباط بگیرم
باید تلاش کنم سطح روحی خودم رو بیارم بالا تا وقتی آدمای سطح پایین رو میبینم مثل اونا فکر نکنم و رفتارهای تخمیشون آزارم نده
باید دقیق تر فلسفه زندگیمو برای خودم روشن کنم در قالب چند تا نکته کوچیک نه یک دفترچه یادداشت بزرگ و طبق اصول خودم جلو برم
چقدر مهمه که موقع کار فقط رو کارم فکر کنم و جای دیگه نرم!
حس خوبی نسبت به یک آدمی داشتم که حالا حس میکنم رفتار خوب اون درواقع منحصر به من نبوده و با همه اینجور رفتاری داره
حالا من باید چیکار کنم؟
بهترین چیز برای من تعریف چالش های جدید هست که بتونم خودمو به خودم نشون بدم و بتونم یک مرحله پیشرفت کنم
باید وابستگی به آدما رو قطع کنم. فقط روی خودم سرمایه گذاری کنم و محکم جلو برم.دپرسم و ناراحتم و افسرده ام یعنی چی؟؟؟
محکم بشینن سرجات و کارت رو انجام بده.
صبور باش. هدف های کوتاه مدت داشته باش و برو جلو
خشمی که در مورد کارم رو دارم نمیدونم چجوری تخلیه کنم
کسی که داره با من کار میکنه با خودشیرینی داره کلی اضافه کار میگیره
نباید ذهنم درگیر این بچه بازی ها بشه
ببین مشکلت کجاست؟چجوری میتونی قوی تر کار کنی
چجوری میتونی صبور تر باشی
این خشم مقدسه.این خشم رو ببر توی مسیر درست تا نتیجشو ببینی
صبور باش
کارت رو خوب کن تا بتونی بیشتر از تایمت برای هدفت استفاده کنی